۱۳۸۷ اسفند ۴, یکشنبه

ریخت شناسی رفتار اعراب در ماجرای سخنان ناطق نوری

امروز بحرین فردا امارات؛ سناریویی برای جزایر سه گانه


در نوشتار پیش رو می کوشم دلایل به راه افتادن جنگ رسانه ای و دیپلماتیک اعراب علیه ایران را از دو منظر سیاسی و امنیتی مورد بررسی قرار دهم و با نگاهی به تحلیل های موجود احتمالات فرا رو را مورد بررسی قرار دهم.
آتش کارزار سیاسی و رسانه ای اخیر اعراب بر ضد ایران را نخستین بار روزنامه الشرق الاوسط در خبری که 12فوریه منتشر کرد روشن کرد . پس از آن به دنبال آن رسانه هایی چون الجزیره، العربیه، ميدل ايست تايمز و دیگر مطبوعات و رسانه های عربی را نیز آن را دنبال کردند. اما یک چیز در همه این تحلیل ها یکسان است؛ همه نویسندگان عرب می کوشند تا آنجا که ممکن است تهدید جمهوری اسلامی برای کشورهای منطقه را بزرگ نمایی کنند.

به عنوان نمونه " کلود صحانی " تحلیلگر نشریه اینترنتی میدل ایست تایمز در تحلیلی ضمن مقایسه اظهارات آقای ناطق نوري با تهديدات صدام حسین رییس جمهور پیشین عراق علیه کشور کويت نوشت:"علي اکبر ناطق نوري روحانی مشاور رهبرايران هفته پیش مدعی شد که بحرين استان چهاردهم ايران بوده است ولی با این که به نظر مي رسد اين یاوه گویی در جهت ترساندن جزيره کوچک بحرين باشد ... به خصوص که استان ناميدن کشور همسايه، ما را به یاد سخنان صدام رئيس جمهور پيشين عراق می اندازد "
سپس کلود صحانی نتیجه گیری کرد که شباهت هاي هولناکی میان تهديدهای آن روز عراق و حمله اين کشور به کويت و تهديدهای کنونی ايران علیه بحرين و استان چهاردهم ايران ناميده آن وجود دارد".

اما در ادامه بد نیست نگاهی به سرمقاله روزنامه اعتماد ملی هم در این باره نگاهی بیاندازیم.

دکتر " فیاض زاهد " در سرمقاله امروز (شنبه 4 اسفند) روزنامه « اعتماد ملی » با عنوان « شوخی شیوخ » به تحلیل موج جدید تبلیغات رسانه های عربی از جمله امارات و عربستان سعودی پرداخت.دکتر زاهد در مقدمه تحلیل خود می نویسند: اظهارات ناطق‌نوري رئيس پيشين مجلس در راهپيمايي 22 بهمن مشهد درخصوص بحرين، موجب ... سوءتفاهمات والبته سوءاستفاده‌هايي در ميان برخي دولت‌هاي عربي شده است.
وی در توضيح بي‌عرضگي حكومت‌هاي قاجار و پهلوي به موضوع از دست دادن بخش‌هايي از خاك سرزمين مادري اشاره كرد و درباره مساله بحرين گفت كه «در دوران محمدرضا پهلوي، اين پادشاه بي‌عرضه، يك استان ما كه امروز كشوري به نام بحرين شده است از دست ما گرفته شد. آن زمان بحرين استان چهاردهم ما بود و در مجلس شوراي ملي هم نماينده داشت
اين مجموع اظهارات ناطق‌نوري درباره بحرين است؛ سخناني كه هرچند در مقام ترجيح توانايي‌هاي نظام جمهوري اسلا‌مي و وطن‌دوستي آن به نسبت قاجارها و پهلوي‌ها بيان شده و در ثاني حاوي يك نكته تاريخي و البته افسوسي مستتر در اين‌باره است.
دکتر زاهد در ادامه با اشاره به اینکه " بيش از اين نمي‌توان استنباطي ديگر از اين سخنان داشت " به تشریح این موضوع می پردازد که " پهنه و گستره ايران در ادوار مختلف تاريخي بسيار موسع‌تر و پهناورتر از حوزه جغرافياي سياسي آن بود. گاهي ايران حتي فراتر از فلا‌ت ايران بوده است. با اين همه از عصر مادها تا آغاز سلسله قاجاريه وسعت ايران بسيار بزرگ‌تر و وسيع‌تر از ايران امروز بوده است" .
به اعتقاد دکتر زاهد "مرزهاي ايران به صورت سنتي از شمال در قفقاز در جنوب خليج‌فارس و درياي عمان، در شرق شبه‌قاره و در غرب بين‌النهرين بوده است. در مناطق جنوبي حوزه‌هايي چون عراق عرب، بحرين، جزاير هرمز و برخي سواحل جنوبي خليج‌فارس در طول قرون و اعصار جزو سرزمين ايران محسوب مي‌شده است" .

سرمقاله نویس روزنامه اعتماد ملی در ادامه با اشاره به اینکه "حوزه نفوذ ایران به يمن هم رسيده و در برخي ادوار چنين ماهيتي داشته است" خاطر نشان می کند : اما در دوران جديد به تناسب تغييراتي كه در فضاي جغرافيايي سرزمين‌هاي جهان روي داده، ايران نيز تحولا‌تي را شاهد بوده است.
وی سپس درباره دوره قاجار می افزاید: در عصر قاجار به دليل ضعف و ناتواني سياسي و نظامي و جدا افتادن ايران از كاروان تمدن جهاني و قدرت يافتن دولت‌هاي روسيه و انگلستان طبق معاهداتي مانند گلستان، تركمانچاي، آخال، پاريس و... شايد نزديك به نيمي از سرزمين مادري از خاستگاه اصلي خويش جدا شده‌اند. اما در اين ميان بحرين كمتر مورد منازعه و ترديد براي مورخان است كه آيا عضو پيكره ايران بزرگ بوده است يا خير؟
زاهد در ادامه یادآور می شود : در عصر كريم‌خان زند هم كه برخي جنگ‌ها ميان انگليسي‌‌ها، هلندي‌ها و حتي نزاع‌هاي شاه ايران با ميرمهنا صورت پذيرفت، هيچ بحثي درخصوص بحرين انجام نگرفت، زيرا اصالت وابستگي آن به ايران محل پرسش نبود اما در عصر قاجارها با باز شدن جدي‌تر پاي انگليسي‌ها در جنوب ايران در راستاي حمايت از منافع خود در هندوستان و سپس تصميم قدرت‌هاي متفق براي درهم شكستن دولت‌هاي محور در جنگ جهاني اول، عثماني كه لقب « مرد بيمار اروپا » را به خود گرفته بود، موجب ايجاد تغييرات جديدي در روابط انگلستان و اعراب شد. البته پاي ايران هم ناخواسته به اين مجادلا‌ت كشيده شد.
زاهد در ادامه با اشاره به ماجرای جدایی بحرین از سرزمین مادری در دوره پهلوی دوم می گوید: در دهه 40 هم به دليل سياست‌هاي بريتانيا و اتفاقاتي كه در منطقه خاورميانه روي داده بود، ميان ايران و انگلستان درخصوص حاكميت بحرين منازعاتي بروز كرد كه شاه ايران در قبال تسلط بر جزاير استراتژيك خليج فارس و درك اين مهم كه بحرين عملا‌ از حوزه نفوذ ايران خارج شده و البته بي‌عرضگي و ناتواني خود، جدايي بحرين از ايران را پذيرفت.

در ادامه مقاله نیز با اشاره به شرایط کنونی چینش نیروها در خاورمیانه و منطقه در منازعات اعراب و اسرائیل به تحلیل رفتار دولت های امارات متحده عربی، عربستان و اردن در مقابل جمهوری اسلامی می پردازد که برای مطالعه آن می توان به اصل مقاله به اینجا + مراجعه کرد.

* * *

اما آنچه که برای نویسنده این وبلاگ مورد استفاده قرار می گیرد این است که به قول دکتر زاهد " سخنان ناطق نه غير ديپلماتيك و نه تهديدآميز و نه نافي حقوق دولت و ملت بحرين است" دولت‌هاي اردن و مصر در جنگ 33 روزه اسرائیل با لبنان و همچنین یورش 22روزه به غزه به دلیل موضع مسامحه کارانه در مقابل اسرائیل متحمل بيشترين فشارهاي داخلي از سوي اپوزيسيون خود شدند. و از طریق ملامت ایران می خواهند نزاعی حاشیه ای به وجود آورند تا از سطح این فشارها بکاهند.
از سویی دیگر آنچه لازم است به این تحلیل افزوده شود و همین منظرگاه نویسنده این وبلاگ است اینکه اعراب از اینک در صدد ایجاد ائتلافی برای دنبال کردن موضوع جزایر سه گانه به شکل های مختلف در آینده نزدیک خواهند بود.

این که چگونه رسانه های عرب زبان منطقه با قلب واقعیت و تحریف سخنان یک خطیب ایرانی زمینه چنین بهره برداری های سیاسی ای را فراهم می کنند و کشوری همچون بحرین که از منظر بین المللی و جایگاه منطقه ای در سطحی نیست که ایران را اینگونه تهدید کنند و همچنین کشورهایی مانند عربستان سعودی که پشت آن قرار می گیرند .
یا اینکه شاه کشور کم اهمیتی مانند اردن به اصطلاح برای دلجویی و همدری با امیر بحرین به بحرین پرواز می کند و از ابراز همبستگی با مردم بحرین در مقابل ایران بسیار تامل برانگیز است.از این همه جالب توجه تر اعلا‌ميه مشترك عربستان سعودي، مصر، اردن، امارات و بحرين عليه ايران است؛ کشورهایی چنان شجاع که در مقابل اسرائیل صدایشان در نمی آید اما به بهانه سخنان یک خطیب در یکی از شهرهای ایران چنین جنجالی به راه می اندازند.
این بی شک نشان از فراهم کردن آتش تهیه ای دارد که قرار است زمینه هجمه ای جدی علیه کشورمان شود و بعید نیست سناریویی باشد به منظور طرح موضوعی و واهی اشغال جزایر سه گانه از سوی ایران در مجامعی مانند شورای همکاری خلیج فارس، اتحادیه عرب و همچنین شکایت بردن به شورای امنیت سازمان ملل.سودایی که دولت امارات از مدتها پیش در سر می پروراند و ابایی از آن ندارد که رودر رو با مسئولین ایرانی نیز از آن سخن بگوید.

اما مهندسی این هجمه جدید اعراب علیه ایران نیز بسیار جالب توجه است این که نخست بحرین با چنین اقداماتی سعی در جلب توجه جهانی به موضوع مناقشه ایران- بحرین دارد و در فاز بعدی از این سناریو دولت امارات وارد میدان خواهد شد و با تکرار ادعاهای این چنینی از سوی کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس طرح موضوع جزایر سه گانه در شورای امنیت و پیوند زدن آن به بند هفتم منشور با موضوع "تهدید صلح و امنیت جهانی " به این ترتیب می توانند دستمایه خوبی برای طرح ادعاهای اعراب در مورد جزایر ایرانی فراهم کنند.
موضوعی که به خوبی خط روشن آن در گفتار و نوشتار تحلیلگران سیاسی و امنیتی جهان عرب مانند کلود صحانی به خوبی روشن است. او در بخش پایانی تحلیلی که بر روابط ایران و بحرین دارد ، می نویسند: میزبانی پایگاه ناوگان پنجم ایالات متحده امریکا در بحرین امتيازي است که به سود این کشور به شمار می آید .و هرگونه حمله اي از سوي ايران باعث دخالت خودبه خودی نیروهای امريکایی درجنگ خواهد شد" . این نتیجه گیری به خوبی خطی را که اعراب با به راه انداختن جنجال اخیر دنبال می کنند را نشان می دهد.