۱۳۸۸ خرداد ۷, پنجشنبه

چرا نام یک خیابان در ابوموسی خلیج عربی است!؟


وقتی از طریق برنامه و نرم افزار زمین گوگل (Google Erath) موقعیت جزیره ابوموسی در آب های سرزمینی ایران در خلیج فارس حدفاصل جنوبی جزیره سیری و شمال غربی امارات متحده عربی پیدا کنید، روی تصویر هوایی این جزیره ایرانی مسیر یک جاده مواصلاتی از ساحل غربی جزیره که یک بندر نظامی اقتصادی است به سمت شرق مشاهده می شود که وقتی روی تصویر دقیق می شویم این جاده را خیابان خلیج عربی معرفی می کند.

حالا سوال من این است چرا در حالی که ابوموسی بخشی جدانشدنی از خاک سرزمین ایران محسوب می شود باید اجازه دهیم چنین نام جعلی ای بر اماکنی در این بخش از خاک کشورمان نقش ببندد؟

واقعا مسئولین دستگاه دیپلماسی و استانداری هرمزگان چه پاسخی برای این سوال دارند؟




۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۵, جمعه

خلیج فارس در نامه پادشاه سعودی


نقشه چاپ شده سال ١٩۵٢ در عربستان سعودی


مسئله اسم تاریخی خلیج فارس این روزها نقل مجالس است اخیرا سند بسیار جالبی دیدم که قابل یاد آوری است
ملک عبدالعزیز آل سعود ملک سعودیه در سال 1923 در چند نامه نام خلیج فارسی را ذکر کرده است این نامه توسط سید هاشم بن سید احمد الرفاعی به نماینده بریطانیا س.ج. نوكس در بوشهر ابلاغ شده است.قضیه این نامه ها از این قرار است که
سال 1828 آل خلیفه توانستند بحرین را از امارت بوشهر جدا کنند حکام جدید بحرین که بر خلاف سکان مذهب سنی داشتند مردمی بدوی و بی سواد بودند که با رسیدن به حکومت بیشترین ظلم را به مردم روا داشتند افراد عائله حاکم به راحتی زمینها و مایملک مردم را صاحب می شدند مالیات هنگفتی از شیعیان گرفته می شد و از قتل و خونریزی نیز ابایی نداشتند در این میان قبیله سنی مذهب دواسر نیز خارج از حکم آل خلیفه از شبه جزیره رو به بحرین نهادند و با تحریک پادشاه سعودی به زور زمین و دارایی سکان شیعه مذهب را تصرف می کردند با انقلاب 1920 در عراق با رهبری علمای شیعه حکومت بریطانیا برای جذب افکار عمومی شیعیان خصوصا در ایران مجبور به اقداماتی اصلاحی شد ناگفته نماند که بحرین آن زمان  جزیی از خاک ایران به شمار می رفت و تا سال 1971  بر همین منوال بود  سال 1923 بین سکان بحرین و سنیهای تازه وارد درگیری خونینی روی داد در این درگیری که بین شیعیان وحکومت و قبیله سعودی الاصل دواسر روی داد دولت بریطانیا با احمال فشار بر حکومت بحرین قبیله دواسر را مجبور به ترک بحرین کرد و همچنین دست به اقداماتی اصلاحی زد که تا حدودی به نفع شیعیان و ضرر حکومت بود در این درگیری رئیس بلدیه بحرین محمد شریف و بسیاری از بزرگان فارس زعامت قیام شیعیان را به عهده داشتند و نماینده سعودی نیز از بحرین اخراج شد حکومت سعودی که به تازگی بر مناطق شیعه نشین قطیف و الاحساء مسلط شده بود ترسید که دامنه قیام مردمی شیعیان به این نواحی نیز برسد به همین خاطر سید هاشم بن سید احمد الرفاعی را که جوانی کویتی الاصل و زیرک بود نزد نماینده بریطانیا در بوشهر کولنل نوکس فرستاد سید هاشم حامل چند نامه بود که یکی از آنها شکایت از محمد شریف رئیس بلدیه بحرین و نماینده بریطانی المیجر دیلی و درخواست بازگشت نماینده سعودی بود
المیجر دیلی یکی از زعمای حرکت اصلاح و از جمع آورندگان اموال برای مبارزین بود
این دیدار روز دوشنبه یازدهم یونیو 1923 در بوشهر روی داد و سید هاشم نامه های پادشاه سعودیه را تسلیم نماینده بریطانیا کرد
نکته بسیار قابل توجه در این نامه ها این است که پادشاه سعودیه خود را امیر نجد می خواند این نکته معلوم می دارد که آل سعود در آن زمان جز منطقه نجد را حق مسلم خود نمی دانستند و مناطق مهمی چون حجاز و منطقه شرقیه که هم اکنون قلب اقتصادی کشور به شمار می رود تحت تصرف کامل آل سعود نبوده ده سال بعد از این رویداد در مناطق شیعه نشین بحرین و قطیف نفط اکتشاف شد و اهمیت این منطقه بیش از پیش نمایان گشت نکته قابل توجه دیگر این است که ملک عبدالعزیز پادشاه سعودی خلیج را در این نامه ها خلیج فارس می خواند که از لحاظ تاریخی می تواند مورد بررسی قرار گیرد
متن کامل نامه ها از کتاب الشیعه فی المملکة العربیة السعودیه نوشته استاد گرامییم حمزة الحسن نقل می شود.


*اولا : تقرير عن المفاوضات مع السيد هاشم، مبعوث سلطان نجد، والتي جرت ما بين 11و 20 يونيو 1923.
"قبل أن أغادر الكويت في الرابع من يونيو الماضي، تلقيت برقية من المعتمد السياسي في البحرين تفيد بان سلطان نجد ارسل مبعوثا موثوقا يدعى السيد هاشم، ليتباحث معي بخصوص المسائل الناشئة عن الاضطرابات التي وقعت مؤخراً في البحرين، وبقدر ما تؤثر هذه الأحداث على رعاياه المقيمين في تلك الجزر، واستفسر المعتمد السياسي عما إذا كنت ارغب في أن يلحق بي السيد هاشم إلى الكويت على الفور، وإذا لم يكن ذلك ممكنا، فما هي التوجيهات التي يجب على المعتمد السياسي إعطاءها للسيد هاشم لكي تتوفر له الفرصة لمقابلتي ؟.
كنت على وشك مغادرة الكويت للقيام برحلة مستعجلة إلى المحمرة والأهواز، وكنت اتوقع أن اعود إلى مقر القيادة في بوشهر خلال الايام الثلاثة أو الأربعة التالية.وبناءاً على ذلك فقد طلبت أن يتوجه السيد هاشم إلى بوشهر على الفور وينتظرني هناك، كما أبرقت إلى سكرتيري في بوشهر أطلب منه أن يقدم كل مظاهر الكرم والاعتناء بمبعوث سموه حال وصوله وبإنتظار عودتي.
عدت إلى بوشهر مساء يوم الثامن من يونيو وأجريت مقابلتي الاولى مع السيد هاشم صباح يوم الاثنين، الحادي عشر من يونيو 1923.
السيد هاشم، شاب يتراوح عمره بين الثلاثين والخامسة والثلاثين عاماً، وهو من اصل كويتي، وعلى صلة قرابة قوية بصديق لي في الكويت، هو الشيخ موسى بن عبد الرزاق، وهو تاجر ثري ومحترم من تلك البلدة، كان قد توفي قبل بضع سنوات.
أبلغني السيد هاشم أنه كان صبياً صغيراً حين كنت أنا مسؤولا في الكويت، ولكنه يتذكرني جيداً ويتذكر زيارتي لديوانية الشيخ موسى في مناسبات العيد، وللقاء هناك بالشيخ مبارك الصباح.
ونظراً لوجود هذه الحلقة من الصلة بيننا، فقد ذاب الجليد على الفور، ووجدت السيد هاشم رجلاً مهذبا وكفئاً وسريع الفهم والبديهة ومدركاً لمصالح سيده، وتواقاً في نفس الوقت لان يقيم علاقات تفاهم ودية، والإبقاء على علاقات طيبة معنا.
* ثانيا :رسالة من : الشيخ السير عبد العزيز بن عبد الرحمن ال فيصل السعود، أمير نجد الخ..
إلى: سعادة المحترم س.ج. نوكس
المقيم السياسي في الخليج الفارسي
بتاريخ :الخامس من شوال 1341هـ
22مايو 1923
بعد التحيات
لي الشرف بان اعلمكم بأنني تكاتبت مع سلفكم المحترم، الكولونيل تريفور، حول موضوع الجواز جواز السفر الذي كنت أعتزم تعميمه على رعاياي بواسطة المعتمد السياسي البريطاني في البحرين، الميجور ديلي، وافق ديلي على ذلك، وقد تلقيت أخيراً رسالة مؤرخة في 23شعبان من ديلي يطلب مني فيها أن ارسل له 12نسخة من ذلك الجواز، حسب رغبة حضرتكم، وقد أرسلتها له بالفعل، ولما كان قد مر زمن طويل دون أن أتلقى اية نتيجة نهائية، ولما كان السيد هاشم، الذي تربطني به القرابة، وهو احد أتباعي الخاصين، سيتوجه لمقابلة سعادتكم، فقد رأيت من الضروري أن أذكركم بالمسألة. آملاً أن تعطوها كامل عنايتكم واهتمامكم، وإني على ثقة من انكم ستعطون المذكور رسالة مرضية حول هذه القضية التافهة حال عودته إلى بلاده. وتقبلوا فائق شكري واحترامي سلفا والله يحفظكم..
ثالثاً : رسالة من : عبد العزيز بن عبد الرحمن الفيصل السعود إلى : حضرة الليفتنانت ـ كولونيل س.ج.نوكس، المقيم السياسي في الخليج الفارسي
بتاريخ :الخامس من شوال 1342هـ
22مايو 1923
بعد التحية
لي الشرف بان ألفت انتباهكم إلى المشاكل التي حدثت بين الفرس المقيمين في البحرين وبين رعاياي هناك، والتي قتل وجرح من جرائها الكثيرون، وقد تأكد لي من مصادر موثوقة يمكن الاعتماد عليها، أن المعتدي والمدبر لهذه المشاكل كان الفرس، وذلك بدليل اشتراك وجهاء الفرس في هذه الفتنة، وعلى رأسهم محمد شريف، الذي لا يخفى عليكم موقعه الرسمي، لانه رئيس بلدية البحرين، وهو الذي يشرف على قوات الشرطة، خلافاً لرجال نجد المعروفين الذين امتنعوا عن المشاركة في هذه الاضطرابات، ومارسوا ضبط النفس والحياد التام رغم الخسائر التي تكبدوها، والقهر الذي تعرضوا له، وقد برهن ذلك على رغبتهم الأكيدة بالسلام والهدوء.
لكن القضية المدهشة هي أن رجال الشرطة، الذين أوكل إليهم حفظ القانون والنظام، قد انحازوا، كما يبدو، إلى الجانب الفارسي بسبب تعصبهم الديني وجنسيتهم الفارسية، وأطلقوا النار على النجديين، أثناء ذلك، كان المعتمد السياسي لبريطانيا العظمى في البحرين، الميجور ديلي، يتفرج على هذه الاضطرابات بلا اكتراث، ولم يكلف نفسه عناء إيقافها وكأنها لا تهمه. إن موقفه هذا هو الذي أثار دهشتي واستغرابي، وكنت آمل على الاقل بأنه سيطمئنني، ولو برسالة واحدة، حول هذه المشاكل التي اندلعت في مطلع شهر رمضان.
وتظهر آخر الاخبار التي تلقيتها حول الموضوع انها لم تحل، ولا أعرف ماذا حصل وماذا ستكون النتائج، ولكن يؤسفني أنه لم يفعل ذلك، ولذلك ارجو أن تعذروني حين أذكر لسموكم بأنني مستاء جدا من موقفه ذاك، وإنني آمل من صديقتي بريطانيا العظمى ـ التي لم ولن اتوقف أبداً عن المحافظة على صداقتي المخلصة لها، والتي نطمع بصداقتها وحبها ـ أن تعين وسيط وحدة بيننا وبينها يكون حريصا وغيوراً على مصالحي، كما كانت بريطانيا دائما.
هذا وقد قررنا أن نرسل هذه الرسالة مع السيد هاشم، احد اتباعنا المخلصين، نيابة عنا، لتسليم الرسالة لسموكم، وللتحقيق والاستفسار عن تلك الاضطرابات، آملاً من سموكم أن تعينوا احد رجالكم الموثوقين الذين تعتمدون عليهم، لكي يرافق تابعي المذكور إلى البحرين، حتى يقوما بالتحقيق والاستفسار والتأكيد معا من الأسباب، لكي تأخذ العدالة الحقة مجراها الطبيعي، ولي وطيد الأمل بان تنظروا سموكم في هذه المسألة، كما هو متوقع من بعد نظركم وحكمتكم، وان تعطوها ما تستحق من الانتباه والعناية.
 به نقل از تعلیق

۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۲, شنبه

بعد از طرح ادعاهای واهی ارضی در مورد خاک ایران


دست اندازی اماراتی ها به اموال ایرانیان

درباره «امارات متحده عربی» ، کشوری که حدود 30 سال قبل در صحنه جهانی ظاهر شد و هم اکنون نسبت به بخشی از سرزمین کهن ایران ادعای ارضی دارد چه می شود گفت وقتی بشنویم دولت مردان اش اموال ایرانیان ساکن در امارات را به یغما می برند.
در پی بروز بحران مالی جهانی و رکود در صنعت ساختمان دوبی که به مدد فرار سرمایه از ایران و جذب سرمایه های سرگردان از کشورهای غربی چند سالی رونق گرفته بود، اینک شیوخ امارات برای جبران بخشی از خسارت های وارده به اقتصاد خود به فکر غارت اموال ایرانیان این کشور افتاده اند و در تازه ترین موارد اقدام به مصادره حدود 2 میلیارد دلار از اموال یک تاجر ایرانی به نام شهرام عبد الله زاده کرده اند.
این خبر را بخوانید:

مقامات ايراني هم به پرونده شهرام عبدالله زاده حساس شدند


سرمايه گذار ايراني مقيم دبي كه مدعي است اموال ودارايي هايش توسط يك مقام صاحب نفوذ اماراتي به صورت غير قانوني ضبط ومصادره شده است،مي گويد: رئيس جمهور وديگر مقامات ايران،وعده داده اند پرونده ويژه اورا ازراه هاي ديپلماتيك در تا مرحله" احقاق حق" پي گيري كنند.شهرام عبدالله زاده مي گويد نامه اي دراختيار دارد كه درآن،عبدالرضا شيخ الاسلام –رئيس دفتر رئيس جمهور- به نقل از محمود احمدي نژاد به منهوچهر متكي –وزير امورخارجه- نامه اي داده است كه درآن، به صراحت درمورد احقاق حق سرمايه گذار ايراني دستور صادر شده است.به گفته آقاي عبدالله زاده،با اين دستور ويژه، دستگاه ديپلماسي كشور موظف است نسبت به بازگرداندن حقوق ازدست رفته او از جمله بازگرداندن پاسپورت اقدام كرده ونسبت به مصادره اموال يك سرمايه گذار ايراني واكنش نشان دهد.شهرام عبدالله زاده همچنين گفت: ازطريق مقامات قضائي ايران،پي گير حقوق ازدست رفته ام هستم ودراين زمينه از شوراي مشترك بازرگانان ايران وامارات نيز درخواست كمك دارم.
وي افزود: براي به سرانجام رسيدن اين پرونده،هم چنان قضايا را پي گيري مي كنم وازطريق چند وكيل وبرخي دوستان در امارات و آمريكا به دنبال طرح موضوع در مجامع ومراكز حقوق بشرهستم.
وي گفت:مبلغي كه كيفر خواست براساس آن تنظيم شده، يك ميلياردو 900 ميليون دلار است. كيفر خواست من براين اساس شكل گرفته است كه من به صورت غير قانوني،حدود 60 روز بازداشت بوده ام ودراين مدت،با تهديد وارعاب مقامات امنيتي رمز گاوصندوق را اعلام كرده ام واين اتفاق باعث شد كه همه مداركم توسط شريك سابقم از بين برود. با اين حال مدارك مهمي مثل اسناد بانكي واوراق انتقال پول در ميان باقي مانده اسناد من وجود دارد كه اثبات مي كند من دروغ نگفته ام.
شهرام عبدالله زاده در مورد پي گيري مطالباتش از طريق مجامع بين المللي گفت:اخبار مربوط به اين موضوع در همه رسانه هاي بزرگ دنيا انعكاس داشته وباعث حساس شدن افكار عمومي جهان شده است.پيش ازاين در رسانه هاي دنيا درمورد نقض گسترده حقوق مالكيت درامارات متحده مطالب زيادي منعكس شده اما آن چه بر سر من آمده است، نشان مي دهد كه همه مطالب طرح شده با واقعيت انطباق دارد.
وي افزود: من فكر نمي كردم روزي با دارايي هاي من كه با صبر وتلاش به دست آورده ام،اين گونه برخورد شود.فكر نمي كردم ازسوي شيوخ امارات اين گونه مورد ظلم واقع شوم.رقم مصادره دارايي هاي من خيلي زياد است وجهان انگشت به دهان مانده است كه چگونه شيوخ امارات چشم بر واقعيت هاي اين جريان بسته اند.با اين حال سيستم قضائي امارات پي گير اين جريان است وبا وجود فشارهايي كه برآن وارد مي شود، هنوز به پي گيري مطالبات خود اميدوارم.وي درمورد واكنش مقامات ايراني به اين جريان گفت: چندي پيش نامه اي به رئيس جمهوري وديگر مقامات ايراني ارسال كردم ونسبت به ظلمي كه نسبت به من صورت گرفته،درخواست كمك كردم كه اين موضوع واكنش رئيس جمهور ايران را برانگيخت ودستور پي گيري صادر شد.
وي افزود: دروهله اول نسبت به نقض حقوق شهروندي من اعتراض صورت گرفته.يعني درمورد اين كه اجازه خروج به من نداده اند، اعتراض صورت گرفته اما به عنوان يك ايراني،انتظار بيشتري دارم.من خواهان موضع گيري مقامات ايراني هستم به اين دليل كه بيش از 500هزار ايراني در امارات زندگي مي كنند وبحران اقتصادي امارات،دارايي هاي آنها را نيز تهديد مي كند.تا جايي كه من اطلاع دارم،مقامات ارشد قضائي ايران هم نسبت به اين جريان اعتراض كرده وازسوي مقامات اتاق بازرگاني هم نامه نگاري هايي صورت گرفته است.
شهرام عبدالله زاده درپايان اين گفت وگو تاكيد كرد ؛به عنوان يك فعال اقتصادي فكر مي كنم اقنصاد امارات روبه زوال مي رود.هم اعتراض هايي كه درمورد خليج فارس مطرح كرده اند وهمواره فارس را ازخليج هميشه فارس حذف مي كنند وهم اين كه نسبت به ايراني ها رفتارهاي اهانت آميز درپيش گرفته اند.وي افزود: بحران جهاني هم اقتصاد امارات را متلاشي كرده ومزيد برعلت شده است.با اين حال بدنام شدن امارات در مورد نقض گسترده حقوق مالكيت باعث شده است كه سرمايه گذاري خارجي روند معكوسي درپيش گيرد.دليل بد رفتاري شيوخ امارات هم به اين موضوع برمي گردد كه مي ترسند سرمايه ايرانيان كه چيزي حدود 300ميليارد دلار ارزش دارد،از امارات خارج شود.
به نقل از تارنمای ایرانیان انگلیس :