۱۳۸۸ خرداد ۱۹, سه‌شنبه

در مورد جزاير سه گانه چقدر كار فرهنگي كرديم؟!



اشاره 
در اخرين ساعات سه شنبه 19 خرداد 1388 سخنگوي وزارت امورخارجه با صدور بيانيه اي (+)به سياق ديگر بيانيه هاي وزارت امورخارجه كشورمان كه بر مالكيت جزاير سه گانه خليج فارس تاكيد مي كند ادعاي تكراري كشورهاي عرب منطقه را در مورد اين جزاير رد كرد.
ماجرا از اين قرار است كه در بیانیه پایانی اجلاس یکصد و یازدهم وزرای امور خارجه شورای همکاری خلیج فارس باز هم به سياق سال هاي اخير با صدور بيانيه اي از ادعاي واهي دولت امارات متحده عربي در مورد ماليكت بر سه جزيره ايراني حمايت شده است. و اينك آقاي حسن قشقاوي با صدور بيانيه اي اين ادعاي تكراري اعراب را رد كرد.
اما بيانيه سخنگوي وزارت امورخارجه كشورمان نكته اي دارد كه قصد از نگارش اين مطلب تبيين آن است.
ايشان در اين بيانيه با تاکید بر اینکه این سه جزیره همواره در طول تاریخ جز لاینفک سرزمین ایران بوده است ، افزود: همانطور که بارها گفته شده سوءتفاهمی که در خصوص جزیره ابوموسی وجود دارد از طریق گفتگو میان ایران و امارات رفع شدنی است و دخالت طرفهای دیگر هیچ کمکی به این روند نخواهد کرد.
مقدمه 
در سال هاي اخير در هر اجلاسيه و شورايي كه در سطح كشورهاي عربي برگزار مي شود دولت امارات متحده عربي با حمايت عربستان و مصر اقدام به طرح بيانيه اي واهي در مورد ادعاي خود مبني بر ماليكت بر جزاير سه گانه خليج فارس يعني تنب كوچك و بزرگ و ابوموسي مي كند . 
كه البته اين بيانيه ها هيچ ارزش حقوقي و ديپلماتيكي ندارد و صرفا براي شامل مرور زمان نشدن ادعاي واهي اماراتي ها صادر مي شود. و البته مبدع و بنيانگزار صدور اين بيانيه ها نخست جمال عبدالناصر بود و بعد از يك دهه بعد صدام حسين رئيس حزب بعث عراق دوباره جريان اين بيانيه ها را به راه انداخت.
در سال هاي اخير يكي از عادات وزارت امورخارجه كشورمان اين بوده است كه بي وقفه و معطلي بعد از صدور چنين بيانيه هاي بي ارزشي اقدام به پاسخ دادن به آن ها كند.
از بي ارزش بودن محتواي اين ادعا ها كه بگذريم به نظر مي رسد اعراب و صادر كنندگان چنين بيانيه هايي دوست دارند اين موضوع براي ايران تبديل به يك مساله فرسايشي شود.
اگرچه بر اساس وظيفه ملي بايد هر روز و هر ساعت از حق حاكميت ملي در خصوص اين مساله دفاع كنيم ولي نبايد در دام اماراتي ها هم بيافتيم كه مي خواهند ما را وادار كنند سه وعهده در روز ؛ صبح و ظهر و شب بيانيه بدهيم. اين رفتار ما بيشتر احساسي است تا اقداماتي زير بنايي و آكادميك.
بسياري از صاحبنظران عقيده دارند وزارت خارجه ايران لازم نيست به هر بيانيه غير معقول و غير منطقي اي كه به تماميت ارشي كشورمان مربوط است پاسخ دهد.
گفتگو در مورد جزاير "چرا و به چه علت؟"
در تحليل محتوايي بيانيه هايي كه صادر مي شود و البته چند جمله بيشتر نيست بايد به مساله محوري آن يعني واست امارات براي طرح موضوع جزاير در دادگاه بين المللي اشاره كرد. در مقابل كشورمان همواره تاكيد كرده است كه تنها حاظر است در مورد سوء تفاهم ها با امارات پاي ميز مذاكره بنشيند.
اين مطلبي است كه در بيانيه امروز وزارت امورخارجه كشورمان به آن تاكيد شده است :
'همانطور که بارها گفته شده سوءتفاهمی که در خصوص جزیره ابوموسی وجود دارد از طریق گفتگو میان ایران و امارات رفع شدنی است و دخالت طرفهای دیگر هیچ کمکی به این روند نخواهد کرد.'
بر اين اساس كشورمان همواره طرح موضوع جزاير را در دادگاه هاي بين المللي رد كرده و حضور طرف سومي در اين ماجرا را نيز نپذيرفته است. البته نبايد جز اين هم در مورد مساله كه به تماميت ارضي كشور مربوط است عمل شود چرا كه ايران نمي تواند در مورد ادعاي ارضي يك دولت ديگر در مورد بخشي از خاكش تن به تشكيل دادگاه و يا مذاكره بدهد.
اين مساله به جز اين كه بر خلاف بند 11 از اصل سوم / نهم /هفتاد و هشت و يكصد و پنجاه و دوم  قانون اساسي(+) است اصولا معقول نيست . مثلا يك دولت خارجي بخواهد در مورد استا خراسان يا خوزستان با ايران وارد مذاكره شود. به اين ترتيب هيچ گاه دولت ها زير بار مذاكره براي تماميت ارضي خود نمي روند.
به عنوان مثال مي توان به موضوع جزاير فالكلند يا ملويناس كه در ماليكت بريتانيا و مورد ادعاي ارضي آرژانتين(+) است اشاره كرد اشاره كرد. در مورد اين مناقشه ارضي به جز برخورد نظامي 1982 مي توان به بيش از 100 بيانيه اي كه از سوي مجامع جهاني و كشورهاي حامي ادعاي آرژانتين صادر شده است اشاره كرد(+) كه به جز موارد معدودي بريتانيا حتي به اين بيانيه ها توجهي نمي كند و پاسخ نمي دهد و مالكيت بر فالكلند را امري بديهي مانند ماليكت بر اسكاتلند يا ايرلند شمالي مي داند و نيازي نمي بيند كه به آن پاسخ دهد .
كار فرهنگي براي حفظ حاكميت ملي
اما به ازاي آن كار فرهنگي و زير بنائي كه در مورد اين مساله صورت گرفته بسيار قابل توجه است كه برخي مواقع بريتانيايي ها به نظر سنجي هاي رسمي و معتبري از مردم اين سرزمين ها اشاره مي كنند كه در همه اين موارد اعلام كرده اند كه خواهان ادامه زندگي تحت حكومت بريتانيا هستند.
اين ابراز رضايت از حكومت بريتانيا به دليل وضعيت زندگي و استانداردهاي بالاي زندگي مردم اين منطقه است و همچنين وضعيت سياسي بي ثبات آرژانتين است كه مردم اين سرزمين ها را به وحشت مي اندازد كه مبادا دوباره خاطره ديكتاتوري لئوپولد (ديكتاتور آرژانتيتي) تكرار شود.
اما در مورد جزاير سه گانه خليج فارس به هيچ رو كار اساسي و زير بنايي صورت نگرفته است. به عنوان نمونه ما هيچ گاه تصويري تلويزيوني از مردم اين بخش از خاك كشورمان مشاهده نمي كنيم . گاهي اوقات وقتي ما از ابوموسي يا تنب بزرگ و كوچك با مردم صحبت مي كنيم گويي در مورد نقطه اي ان سوي اقيانوس حرف مي زنيم. 
بسيار لازم است كه در مورد اين جزاير كار فرهنگي براي ساكنان در دو سوي خليج فارس يعني در بخش بزرگ سرزمين ايران و خود مردم ابوموسي صورت بگيرد.
يعني به جاي اينكه وزارت امورخارجه كشورمان مدام بيانيه بدهد و از حق حاكيمت ملي دفاع كند كه البته كار لازمي است بايد اولويت اصلي ما شناساندن اين بخش از خاك كشورمان به مردم باشد.
به اين معنا بايد مساله جزاير سه گانه مثلا در كتاب هاي درسي دانش آموزان به صورت ويژه اي پررنگ شود . در مورد تاريخ اين جزاير داستان نوشته شود. از شهداي ارتش ايران در ماجراي اعاده حاكميت بر اين بخش از سرزمين مادري پس از پايان اشغال بريتانيا تجليل شود. شهيداني كه واقعا نام شان مهجور مانده است.
اينگونه است كه بسياري از كارشناسان اعتقاد دارند وزارت امورخارجه و دولت جمهوري اسلامي ايران بايد به صدور بيانيه هاي تكراري در تاكيسد بر تماميت ارضي كشور بسنده نكند و با همفكري نخبگان فكري براي تعميق باور نسل جوان و عمومي مردم كشور در مورد حق حاكميت ملي بر اين بخش از خاك عزيزمان اقدامي جدي صورت دهد.

۱۳۸۸ خرداد ۷, پنجشنبه

چرا نام یک خیابان در ابوموسی خلیج عربی است!؟


وقتی از طریق برنامه و نرم افزار زمین گوگل (Google Erath) موقعیت جزیره ابوموسی در آب های سرزمینی ایران در خلیج فارس حدفاصل جنوبی جزیره سیری و شمال غربی امارات متحده عربی پیدا کنید، روی تصویر هوایی این جزیره ایرانی مسیر یک جاده مواصلاتی از ساحل غربی جزیره که یک بندر نظامی اقتصادی است به سمت شرق مشاهده می شود که وقتی روی تصویر دقیق می شویم این جاده را خیابان خلیج عربی معرفی می کند.

حالا سوال من این است چرا در حالی که ابوموسی بخشی جدانشدنی از خاک سرزمین ایران محسوب می شود باید اجازه دهیم چنین نام جعلی ای بر اماکنی در این بخش از خاک کشورمان نقش ببندد؟

واقعا مسئولین دستگاه دیپلماسی و استانداری هرمزگان چه پاسخی برای این سوال دارند؟




۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۵, جمعه

خلیج فارس در نامه پادشاه سعودی


نقشه چاپ شده سال ١٩۵٢ در عربستان سعودی


مسئله اسم تاریخی خلیج فارس این روزها نقل مجالس است اخیرا سند بسیار جالبی دیدم که قابل یاد آوری است
ملک عبدالعزیز آل سعود ملک سعودیه در سال 1923 در چند نامه نام خلیج فارسی را ذکر کرده است این نامه توسط سید هاشم بن سید احمد الرفاعی به نماینده بریطانیا س.ج. نوكس در بوشهر ابلاغ شده است.قضیه این نامه ها از این قرار است که
سال 1828 آل خلیفه توانستند بحرین را از امارت بوشهر جدا کنند حکام جدید بحرین که بر خلاف سکان مذهب سنی داشتند مردمی بدوی و بی سواد بودند که با رسیدن به حکومت بیشترین ظلم را به مردم روا داشتند افراد عائله حاکم به راحتی زمینها و مایملک مردم را صاحب می شدند مالیات هنگفتی از شیعیان گرفته می شد و از قتل و خونریزی نیز ابایی نداشتند در این میان قبیله سنی مذهب دواسر نیز خارج از حکم آل خلیفه از شبه جزیره رو به بحرین نهادند و با تحریک پادشاه سعودی به زور زمین و دارایی سکان شیعه مذهب را تصرف می کردند با انقلاب 1920 در عراق با رهبری علمای شیعه حکومت بریطانیا برای جذب افکار عمومی شیعیان خصوصا در ایران مجبور به اقداماتی اصلاحی شد ناگفته نماند که بحرین آن زمان  جزیی از خاک ایران به شمار می رفت و تا سال 1971  بر همین منوال بود  سال 1923 بین سکان بحرین و سنیهای تازه وارد درگیری خونینی روی داد در این درگیری که بین شیعیان وحکومت و قبیله سعودی الاصل دواسر روی داد دولت بریطانیا با احمال فشار بر حکومت بحرین قبیله دواسر را مجبور به ترک بحرین کرد و همچنین دست به اقداماتی اصلاحی زد که تا حدودی به نفع شیعیان و ضرر حکومت بود در این درگیری رئیس بلدیه بحرین محمد شریف و بسیاری از بزرگان فارس زعامت قیام شیعیان را به عهده داشتند و نماینده سعودی نیز از بحرین اخراج شد حکومت سعودی که به تازگی بر مناطق شیعه نشین قطیف و الاحساء مسلط شده بود ترسید که دامنه قیام مردمی شیعیان به این نواحی نیز برسد به همین خاطر سید هاشم بن سید احمد الرفاعی را که جوانی کویتی الاصل و زیرک بود نزد نماینده بریطانیا در بوشهر کولنل نوکس فرستاد سید هاشم حامل چند نامه بود که یکی از آنها شکایت از محمد شریف رئیس بلدیه بحرین و نماینده بریطانی المیجر دیلی و درخواست بازگشت نماینده سعودی بود
المیجر دیلی یکی از زعمای حرکت اصلاح و از جمع آورندگان اموال برای مبارزین بود
این دیدار روز دوشنبه یازدهم یونیو 1923 در بوشهر روی داد و سید هاشم نامه های پادشاه سعودیه را تسلیم نماینده بریطانیا کرد
نکته بسیار قابل توجه در این نامه ها این است که پادشاه سعودیه خود را امیر نجد می خواند این نکته معلوم می دارد که آل سعود در آن زمان جز منطقه نجد را حق مسلم خود نمی دانستند و مناطق مهمی چون حجاز و منطقه شرقیه که هم اکنون قلب اقتصادی کشور به شمار می رود تحت تصرف کامل آل سعود نبوده ده سال بعد از این رویداد در مناطق شیعه نشین بحرین و قطیف نفط اکتشاف شد و اهمیت این منطقه بیش از پیش نمایان گشت نکته قابل توجه دیگر این است که ملک عبدالعزیز پادشاه سعودی خلیج را در این نامه ها خلیج فارس می خواند که از لحاظ تاریخی می تواند مورد بررسی قرار گیرد
متن کامل نامه ها از کتاب الشیعه فی المملکة العربیة السعودیه نوشته استاد گرامییم حمزة الحسن نقل می شود.


*اولا : تقرير عن المفاوضات مع السيد هاشم، مبعوث سلطان نجد، والتي جرت ما بين 11و 20 يونيو 1923.
"قبل أن أغادر الكويت في الرابع من يونيو الماضي، تلقيت برقية من المعتمد السياسي في البحرين تفيد بان سلطان نجد ارسل مبعوثا موثوقا يدعى السيد هاشم، ليتباحث معي بخصوص المسائل الناشئة عن الاضطرابات التي وقعت مؤخراً في البحرين، وبقدر ما تؤثر هذه الأحداث على رعاياه المقيمين في تلك الجزر، واستفسر المعتمد السياسي عما إذا كنت ارغب في أن يلحق بي السيد هاشم إلى الكويت على الفور، وإذا لم يكن ذلك ممكنا، فما هي التوجيهات التي يجب على المعتمد السياسي إعطاءها للسيد هاشم لكي تتوفر له الفرصة لمقابلتي ؟.
كنت على وشك مغادرة الكويت للقيام برحلة مستعجلة إلى المحمرة والأهواز، وكنت اتوقع أن اعود إلى مقر القيادة في بوشهر خلال الايام الثلاثة أو الأربعة التالية.وبناءاً على ذلك فقد طلبت أن يتوجه السيد هاشم إلى بوشهر على الفور وينتظرني هناك، كما أبرقت إلى سكرتيري في بوشهر أطلب منه أن يقدم كل مظاهر الكرم والاعتناء بمبعوث سموه حال وصوله وبإنتظار عودتي.
عدت إلى بوشهر مساء يوم الثامن من يونيو وأجريت مقابلتي الاولى مع السيد هاشم صباح يوم الاثنين، الحادي عشر من يونيو 1923.
السيد هاشم، شاب يتراوح عمره بين الثلاثين والخامسة والثلاثين عاماً، وهو من اصل كويتي، وعلى صلة قرابة قوية بصديق لي في الكويت، هو الشيخ موسى بن عبد الرزاق، وهو تاجر ثري ومحترم من تلك البلدة، كان قد توفي قبل بضع سنوات.
أبلغني السيد هاشم أنه كان صبياً صغيراً حين كنت أنا مسؤولا في الكويت، ولكنه يتذكرني جيداً ويتذكر زيارتي لديوانية الشيخ موسى في مناسبات العيد، وللقاء هناك بالشيخ مبارك الصباح.
ونظراً لوجود هذه الحلقة من الصلة بيننا، فقد ذاب الجليد على الفور، ووجدت السيد هاشم رجلاً مهذبا وكفئاً وسريع الفهم والبديهة ومدركاً لمصالح سيده، وتواقاً في نفس الوقت لان يقيم علاقات تفاهم ودية، والإبقاء على علاقات طيبة معنا.
* ثانيا :رسالة من : الشيخ السير عبد العزيز بن عبد الرحمن ال فيصل السعود، أمير نجد الخ..
إلى: سعادة المحترم س.ج. نوكس
المقيم السياسي في الخليج الفارسي
بتاريخ :الخامس من شوال 1341هـ
22مايو 1923
بعد التحيات
لي الشرف بان اعلمكم بأنني تكاتبت مع سلفكم المحترم، الكولونيل تريفور، حول موضوع الجواز جواز السفر الذي كنت أعتزم تعميمه على رعاياي بواسطة المعتمد السياسي البريطاني في البحرين، الميجور ديلي، وافق ديلي على ذلك، وقد تلقيت أخيراً رسالة مؤرخة في 23شعبان من ديلي يطلب مني فيها أن ارسل له 12نسخة من ذلك الجواز، حسب رغبة حضرتكم، وقد أرسلتها له بالفعل، ولما كان قد مر زمن طويل دون أن أتلقى اية نتيجة نهائية، ولما كان السيد هاشم، الذي تربطني به القرابة، وهو احد أتباعي الخاصين، سيتوجه لمقابلة سعادتكم، فقد رأيت من الضروري أن أذكركم بالمسألة. آملاً أن تعطوها كامل عنايتكم واهتمامكم، وإني على ثقة من انكم ستعطون المذكور رسالة مرضية حول هذه القضية التافهة حال عودته إلى بلاده. وتقبلوا فائق شكري واحترامي سلفا والله يحفظكم..
ثالثاً : رسالة من : عبد العزيز بن عبد الرحمن الفيصل السعود إلى : حضرة الليفتنانت ـ كولونيل س.ج.نوكس، المقيم السياسي في الخليج الفارسي
بتاريخ :الخامس من شوال 1342هـ
22مايو 1923
بعد التحية
لي الشرف بان ألفت انتباهكم إلى المشاكل التي حدثت بين الفرس المقيمين في البحرين وبين رعاياي هناك، والتي قتل وجرح من جرائها الكثيرون، وقد تأكد لي من مصادر موثوقة يمكن الاعتماد عليها، أن المعتدي والمدبر لهذه المشاكل كان الفرس، وذلك بدليل اشتراك وجهاء الفرس في هذه الفتنة، وعلى رأسهم محمد شريف، الذي لا يخفى عليكم موقعه الرسمي، لانه رئيس بلدية البحرين، وهو الذي يشرف على قوات الشرطة، خلافاً لرجال نجد المعروفين الذين امتنعوا عن المشاركة في هذه الاضطرابات، ومارسوا ضبط النفس والحياد التام رغم الخسائر التي تكبدوها، والقهر الذي تعرضوا له، وقد برهن ذلك على رغبتهم الأكيدة بالسلام والهدوء.
لكن القضية المدهشة هي أن رجال الشرطة، الذين أوكل إليهم حفظ القانون والنظام، قد انحازوا، كما يبدو، إلى الجانب الفارسي بسبب تعصبهم الديني وجنسيتهم الفارسية، وأطلقوا النار على النجديين، أثناء ذلك، كان المعتمد السياسي لبريطانيا العظمى في البحرين، الميجور ديلي، يتفرج على هذه الاضطرابات بلا اكتراث، ولم يكلف نفسه عناء إيقافها وكأنها لا تهمه. إن موقفه هذا هو الذي أثار دهشتي واستغرابي، وكنت آمل على الاقل بأنه سيطمئنني، ولو برسالة واحدة، حول هذه المشاكل التي اندلعت في مطلع شهر رمضان.
وتظهر آخر الاخبار التي تلقيتها حول الموضوع انها لم تحل، ولا أعرف ماذا حصل وماذا ستكون النتائج، ولكن يؤسفني أنه لم يفعل ذلك، ولذلك ارجو أن تعذروني حين أذكر لسموكم بأنني مستاء جدا من موقفه ذاك، وإنني آمل من صديقتي بريطانيا العظمى ـ التي لم ولن اتوقف أبداً عن المحافظة على صداقتي المخلصة لها، والتي نطمع بصداقتها وحبها ـ أن تعين وسيط وحدة بيننا وبينها يكون حريصا وغيوراً على مصالحي، كما كانت بريطانيا دائما.
هذا وقد قررنا أن نرسل هذه الرسالة مع السيد هاشم، احد اتباعنا المخلصين، نيابة عنا، لتسليم الرسالة لسموكم، وللتحقيق والاستفسار عن تلك الاضطرابات، آملاً من سموكم أن تعينوا احد رجالكم الموثوقين الذين تعتمدون عليهم، لكي يرافق تابعي المذكور إلى البحرين، حتى يقوما بالتحقيق والاستفسار والتأكيد معا من الأسباب، لكي تأخذ العدالة الحقة مجراها الطبيعي، ولي وطيد الأمل بان تنظروا سموكم في هذه المسألة، كما هو متوقع من بعد نظركم وحكمتكم، وان تعطوها ما تستحق من الانتباه والعناية.
 به نقل از تعلیق

۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۲, شنبه

بعد از طرح ادعاهای واهی ارضی در مورد خاک ایران


دست اندازی اماراتی ها به اموال ایرانیان

درباره «امارات متحده عربی» ، کشوری که حدود 30 سال قبل در صحنه جهانی ظاهر شد و هم اکنون نسبت به بخشی از سرزمین کهن ایران ادعای ارضی دارد چه می شود گفت وقتی بشنویم دولت مردان اش اموال ایرانیان ساکن در امارات را به یغما می برند.
در پی بروز بحران مالی جهانی و رکود در صنعت ساختمان دوبی که به مدد فرار سرمایه از ایران و جذب سرمایه های سرگردان از کشورهای غربی چند سالی رونق گرفته بود، اینک شیوخ امارات برای جبران بخشی از خسارت های وارده به اقتصاد خود به فکر غارت اموال ایرانیان این کشور افتاده اند و در تازه ترین موارد اقدام به مصادره حدود 2 میلیارد دلار از اموال یک تاجر ایرانی به نام شهرام عبد الله زاده کرده اند.
این خبر را بخوانید:

مقامات ايراني هم به پرونده شهرام عبدالله زاده حساس شدند


سرمايه گذار ايراني مقيم دبي كه مدعي است اموال ودارايي هايش توسط يك مقام صاحب نفوذ اماراتي به صورت غير قانوني ضبط ومصادره شده است،مي گويد: رئيس جمهور وديگر مقامات ايران،وعده داده اند پرونده ويژه اورا ازراه هاي ديپلماتيك در تا مرحله" احقاق حق" پي گيري كنند.شهرام عبدالله زاده مي گويد نامه اي دراختيار دارد كه درآن،عبدالرضا شيخ الاسلام –رئيس دفتر رئيس جمهور- به نقل از محمود احمدي نژاد به منهوچهر متكي –وزير امورخارجه- نامه اي داده است كه درآن، به صراحت درمورد احقاق حق سرمايه گذار ايراني دستور صادر شده است.به گفته آقاي عبدالله زاده،با اين دستور ويژه، دستگاه ديپلماسي كشور موظف است نسبت به بازگرداندن حقوق ازدست رفته او از جمله بازگرداندن پاسپورت اقدام كرده ونسبت به مصادره اموال يك سرمايه گذار ايراني واكنش نشان دهد.شهرام عبدالله زاده همچنين گفت: ازطريق مقامات قضائي ايران،پي گير حقوق ازدست رفته ام هستم ودراين زمينه از شوراي مشترك بازرگانان ايران وامارات نيز درخواست كمك دارم.
وي افزود: براي به سرانجام رسيدن اين پرونده،هم چنان قضايا را پي گيري مي كنم وازطريق چند وكيل وبرخي دوستان در امارات و آمريكا به دنبال طرح موضوع در مجامع ومراكز حقوق بشرهستم.
وي گفت:مبلغي كه كيفر خواست براساس آن تنظيم شده، يك ميلياردو 900 ميليون دلار است. كيفر خواست من براين اساس شكل گرفته است كه من به صورت غير قانوني،حدود 60 روز بازداشت بوده ام ودراين مدت،با تهديد وارعاب مقامات امنيتي رمز گاوصندوق را اعلام كرده ام واين اتفاق باعث شد كه همه مداركم توسط شريك سابقم از بين برود. با اين حال مدارك مهمي مثل اسناد بانكي واوراق انتقال پول در ميان باقي مانده اسناد من وجود دارد كه اثبات مي كند من دروغ نگفته ام.
شهرام عبدالله زاده در مورد پي گيري مطالباتش از طريق مجامع بين المللي گفت:اخبار مربوط به اين موضوع در همه رسانه هاي بزرگ دنيا انعكاس داشته وباعث حساس شدن افكار عمومي جهان شده است.پيش ازاين در رسانه هاي دنيا درمورد نقض گسترده حقوق مالكيت درامارات متحده مطالب زيادي منعكس شده اما آن چه بر سر من آمده است، نشان مي دهد كه همه مطالب طرح شده با واقعيت انطباق دارد.
وي افزود: من فكر نمي كردم روزي با دارايي هاي من كه با صبر وتلاش به دست آورده ام،اين گونه برخورد شود.فكر نمي كردم ازسوي شيوخ امارات اين گونه مورد ظلم واقع شوم.رقم مصادره دارايي هاي من خيلي زياد است وجهان انگشت به دهان مانده است كه چگونه شيوخ امارات چشم بر واقعيت هاي اين جريان بسته اند.با اين حال سيستم قضائي امارات پي گير اين جريان است وبا وجود فشارهايي كه برآن وارد مي شود، هنوز به پي گيري مطالبات خود اميدوارم.وي درمورد واكنش مقامات ايراني به اين جريان گفت: چندي پيش نامه اي به رئيس جمهوري وديگر مقامات ايراني ارسال كردم ونسبت به ظلمي كه نسبت به من صورت گرفته،درخواست كمك كردم كه اين موضوع واكنش رئيس جمهور ايران را برانگيخت ودستور پي گيري صادر شد.
وي افزود: دروهله اول نسبت به نقض حقوق شهروندي من اعتراض صورت گرفته.يعني درمورد اين كه اجازه خروج به من نداده اند، اعتراض صورت گرفته اما به عنوان يك ايراني،انتظار بيشتري دارم.من خواهان موضع گيري مقامات ايراني هستم به اين دليل كه بيش از 500هزار ايراني در امارات زندگي مي كنند وبحران اقتصادي امارات،دارايي هاي آنها را نيز تهديد مي كند.تا جايي كه من اطلاع دارم،مقامات ارشد قضائي ايران هم نسبت به اين جريان اعتراض كرده وازسوي مقامات اتاق بازرگاني هم نامه نگاري هايي صورت گرفته است.
شهرام عبدالله زاده درپايان اين گفت وگو تاكيد كرد ؛به عنوان يك فعال اقتصادي فكر مي كنم اقنصاد امارات روبه زوال مي رود.هم اعتراض هايي كه درمورد خليج فارس مطرح كرده اند وهمواره فارس را ازخليج هميشه فارس حذف مي كنند وهم اين كه نسبت به ايراني ها رفتارهاي اهانت آميز درپيش گرفته اند.وي افزود: بحران جهاني هم اقتصاد امارات را متلاشي كرده ومزيد برعلت شده است.با اين حال بدنام شدن امارات در مورد نقض گسترده حقوق مالكيت باعث شده است كه سرمايه گذاري خارجي روند معكوسي درپيش گيرد.دليل بد رفتاري شيوخ امارات هم به اين موضوع برمي گردد كه مي ترسند سرمايه ايرانيان كه چيزي حدود 300ميليارد دلار ارزش دارد،از امارات خارج شود.
به نقل از تارنمای ایرانیان انگلیس :

۱۳۸۸ اردیبهشت ۶, یکشنبه

انتشار تصاویر تکان دهنده شکنجه‌گری برادر وليعهد ابوظبی

شبكه اي بي سي صحنه هاي شكنجه و تحقير مردي به دست شيخ عيسي بن زايد آل نهيان، برادرشيخ محمد، وليعهد امارت ابوظبي را منتشر كرد.
در اين نوار ويدئويي شيخ عيسي به همراه پليس امارات دست و پاهاي قرباني خود را مي بندند و پس از ضرب و شتم وي بر زخم هاي او نمك مي پاشند و اتومبيل خود را از روي پاهاي وي حركت مي دهند.
بر پايه اين گزارش، وزارت كشور امارات متحده پس از بررسي اين ويديو تاييد كرده است شكنجه گري كه در اين تصاوير ديده مي شود همان شيخ عيسي است. گفتني است، وزير كشور امارات نيز يكي از برادران شيخ عيسي است.
سارا ليه ويتسون، از ديده بان حقوق بشر گفت، اگر دولت امارات به پرونده اين شكنجه غيرانساني رسيدگي نكند و اعضاي نيروي پليس كه در آن دست داشتند و كساني كه دستور اين شكنجه ها را صادر كرده بودند، به سزاي اعمالشان نرساند، خود نيز همدست آنان در اين شكنجه ها محسوب مي شود.
اين نوار 45 دقيقه اي به دست بسام نابلوسي، يكي از شركاي تجاري پيشين شيخ عيسي منتشر شد.
نابلوسي مدعي است، او نيز به دست پليس امارات متحده عربي به دليل خودداري از تحويل نوار ويدئويي به شيخ عيسي شكنجه شده است.
نابلوسي به اي بي سي گفت، اين مرد توانايي انجام هر كاري را دارد.
نابلوسي مي گويد، اين تصاوير به دست برادرش به دستور شيخ عيسي فيلمبرداري شده است. زيرا شيخ عيسي به مشاهده مجدد تصاوير شكنجه علاقه دارد.
انتشار این تصاویر به احتمال زياد خسارت بسيار زيادي ر ا به اقتصاد متزلزل دبي و صنعت توريسم آن وارد خواهد كرد.

۱۳۸۸ اردیبهشت ۱, سه‌شنبه

درگیری شناورهای ایرانی و امارات در خلیج فارس

آیا اماراتی ها خواب هایی در مورد جزایر دیده اند؟!

امروز وقتی چند شناور دریایی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در نزدیکی سکوهای مبارک و پس از آن آب های ابوموسی در حال گشت زنی و انجام ماموریت های روزمره و معمول خود بودند دوبار از سوی شناورهای گارد ساحلی امارات مورد هدف و تیر اندازی قرار گرفتند.
با این اتفاق میان دو طرف تا دقایقی تبادل آتش صورت می گیرد ولی خوشبختانه از نیروهای هیچ کدام از طرفین ایرانی و اماراتی کسی کشته و زخمی نمی شود.
تا انتشار این مطلب در وبلاگ سه جزیره اخباری در مورد اعتراض جمهوری اسلامی به اقدامات اماراتی ها منتشر نشده است ولی برخی منابع اینترنتی که این خبر را منتشر کرده اند مدعی شدند مانند این اقدامات در دوماه اخیر باز هم تکرار شده است.
برخی بر این اعتقادند که افزایش حملات و تعارضات صورت گرفته از سوی نیروهای نظامی امارات نسبت به اهدافی وابسته به کشور ایران به دلیل تعلل و مسامحه مسئولان دیپلماتیک کشور صورت می گیرد.
همانطور که پیش از این در برخی نوشتارها و تحلیل های وبلاگ سه جزیه مورد اشاره قرار گرفته بود نشانه های متقن و غیر قابل انکاری از شدت گرفتن رفتارهای خصمانه امارات متحده علیه جمهوری اسلامی در ماه های اخیر مشاهده می شود که بدون شک حکایت از اتفاقت نا خوشایندی در آینده خواهد داشت.
سوالی که مطرح می شود این است که آیا امارات با پشت گرمی ایالات متحده یا بریتانیا خواب هایی در سر دارد؟!

۱۳۸۸ فروردین ۲۶, چهارشنبه

نگاهی به موج ادعاهای ضد ایرانی اخیر

جزایر سه گانه خلیج فارس
و

بسته تبلیغاتی جدید رسانه های غربی علیه ایران

 

رسانه های خبری منطقه و غرب از نیمه آوریل جنگ رسانه ای و موج تبلیغی جدیدی را علیه ایران به راه انداخته اند که در نگاه کلی شامل سه محور عمده شامل :

1-    تکرار ادعاهای واهی برخی شیوخ منطقه در مورد جزایر سه گانه ایرانی خلیج فارس

2-    بزرگ نمایی خطر حمله احتمالی آمریکا و اسرائیل به برنامه هسته ای ایران

3-    و دست آخر ؛ ادعای جدید همراهی اعراب و کشورهای منطقه با متجاوزان به خاک ایران

بر این اساس و در فاز اول این جنگ تبلیغاتی جدید نشریه اماراتی گلف نیوز که چندان جایگاهی در میان مطبوعات منطقه ندارد در تاریخ شش آوریل 2009 با انتشار تحلیلی مدعی شد :  " انگلیس با حمایت از رویکرد امارات در قبال جزایر سه گانه ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک، حاکمیت ارضی ایران بر این سه جزیره را زیر سئوال برد" .

این روزنامه به نقل از «عبدالعزیز الغریر»، رئیس مجلس امارات پس از دیدار با یک مقام انگلیسی نوشت:  "بریتانیا از یافتن راه حلی صلح آمیز در مناقشه برسر سه جزیره اشغال شده اماراتی! حمایت می کند."

وی که پس از برگزاری نشستی با مایکل مارتین، رئیس مجلس عوام انگلیس در ابوظبی به خبرنگاران گفت: "وزارت خارجه انگلیس از درخواست امارات برای یافتن یک راه حل صلح آمیز در مشاجره برسر سه جزیره ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک حمایت کرده است."

براساس این گزارش در ماه ژانویه هیاتی از مجلس امارات به سرپرستی الغریر در سفری چهارروزه عازم لندن شد که در جریان این سفر شماری از نمایندگان پارلمان انگلیس از ادعای امارات برای گرفتن جزایر سه گانه حمایت کردند.

البته موضع بریتانیا در مورد جزایر سه گانه ایرانی خلیج فارس در گذشته هم کمابیش این بوده است که از ادعاهای امارات حمایت می کرد. به عنوان نمونه چندی قبل در آن زمان یک نماینده ارشد انگلیسی موضوع جزایر سه گانه را که به ادعای امارات در اشغال ایران قرار دارد در مجلس عوام این کشور مطرح کرد و این مساله به وزارت خارجه انگلیس ارجاع شد.

اما همانطور که عرض کردم این سرآغاز حرکتی جدید علیه کشورمان خواهد بود که تنها بهانه آن طرح موضوع جزایر است چراکه در بسته تبلیغاتی جدید رسانه های غربی که از سوی آمریکا و اسرائیل با همکاری مصر و امارات تهیه شده است هم موضوع جزایر ، برنامه هسته ای ایران و هم طرح موضوعات امنیتی از سوی برخی کشورهای عربی پیش بینی و گنجانده شده است .

اما در ادامه این موج تبلیغاتی روزنامه "الجزيره" چاپ عربستان سعودي نیز یک روز بعد یعنی در تاریخ هفتم آوریل به نقل از سخنگوي وزارت امور خارجه مصر نوشت : از نظر این کشور بحث جزاير سه گانه براي کشورهاي عربي موضوعي بسيار مهم است، دولت مصر اعتقاد دارد که اين جزاير توسط جمهوري اسلامي ايران اشغال شده اند که تهران بايد دست از آنها بکشد. لذا لازم است آنگونه که طرف اماراتي را راضي کند با اين پرونده برخورد کرد.

اگرچه این اقدام مصری ها در شرایط کنونی می تواند ناظر بر فرافکنی از مشکلاتی باشد که این کشور دولت جدید اسرائیل دارند اما طرح این گونه سخنان در شرایط کنونی حساب شده است.

در تکمیل این موج تبلیغاتی و رسانه ای یونایتد پرس گزارشی منتشر کرد مبنی بر اینکه :کشورهای خلیج فارس شامل : عربستان، کویت، قطر، بحرین، عمارات متحده و عمان در حال آماده شدن برای مقابله با عملیات انتقامی ایران پس از بمباران تاسیسات هسته ای ایران در ماههای واپسین امسال هستند.

بنا بر همین گزارش خلیج فارس از بالا تا پائین توسط موشک های پاتریوت برای حفاظت از تاسیسات نفتی پوشانده شده است. سیستم پاتریوت که برای ردیابی و هدف قرار دادن موشک های ٣ تا ۶ متری طراحی شده قادر است موشک های ایران را که گفته می شود این کشور صدها عدد از آنها را در اختیار دارد در سرعت های سه تا پنج برابر صوت منهدم کند.

یونایتد پرس گزارش داد که رفت و آمدهای دائمی بین مقامات نظامی شورای همکاری خلیج و واشنگتن در جریان است. آیا واقعا این خبر یونایتد پرس منعکس کننده جدی بودن وضعیت است تا حدی که کشور های عربی بطور گسترده آماده مقابله با حملات انتقامی ایران می شوند؟
اما برخی تحلیلگران غربی همزمان با انتشار این گزارش ضمن ابزار تردید نسبت به جدی بودن تهدیدها علیه ایران مدعی شدند: در دو ماه آینده اگر قرار باشد وضعیت اینگونه که یونایتد پرس ترسیم می کند بطور آشکار بالا بگیرد و تنش ها بطور فزاینده ای خطر برخورد را در منطقه افزایش دهد این احتمال که جریانات محافظه کار در ایران بار دیگر بر انتخاب احمدی نژاد پای بفشارند بسیار است.

اما همزمان با این ادعاهای رسانه های عربی و غربی در مورد خطر جدید حمله به ایران یکی از مقامات بلندپایه امارات متحده عربی که نخواست نامش فاش شود، سیزدهم آوریل گفت: دولت "باراک اوباما" رئیس جمهور آمریکا می تواند به کمک "چتر هسته ای" از متفقین خود در خاور نزدیک در برابر تهدید ناشی از ایران محافظت کند. وی به پیشنهاد مشابهی اشاره کرد که "هیلاری کلینتون" در ماه آپریل 2008 زمانی که سناتور بود طی سخنرانی های پیش از انتخاباتی خود اعلام کرده بود.

این مقام امارات متحده گفت که یک چنین ضمانت امنیتی می توانست هراسی که برنامه هسته ای ایران در همسایگانش برانگیخته است را از بین ببرد. به گفته وی، درک این مطلب که اگر شرکای آمریکا در خاور نزدیک مورد حمله قرار گیرند، آمریکا می تواند برای تلافی به ایران ضربه وارد کند، می توانست تهران را از تلاش برای ساخت سلاح هسته ای بازدارد.
اما همانطور که "جرج پرکوویچ" رئیس برنامه منع گسترش سلاح های هسته ای در بنیاد "کارنگی" می گوید: ایده ارائه چتر هسته ای به همسایگان ایران "زودهنگام و بی نتیجه" است.
چون "اوضاع طوری خواهد بود که گویا آمریکا با سلاح هسته ای خود ایران را تهدید می کند و و بسیاری چنین نتیجه گیری می کنند که ایران کاملاً حق دارد که سعی در کار کردن روی برنامه غنی سازی اورانیوم خود دارد".
همانطور که ملاحظه می کنید مدیران اتاق جنگ روانی رسانه های عربی- غربی اهداف و مقاصد پیدا و پنهان چندگانه ای را از طراحی این بسته تبلیغاتی دنبال می کنند که شامل تاثیرگذاری بر انتخابات ریاست جمهوری دهم تا فشار بر ایران در موضوع هسته ای و مساله بسیار مهم جزایر سه گانه را در کنار بزرگنمایی خطر حمله اسرائیل به ایران، می شود.

۱۳۸۷ اسفند ۲۴, شنبه

سخنان بشار اسد نتیجه تاکید بر همبستگی اسلامی

هزینه ای که جمهوری اسلامی برای وحدت عربی می پردازد

1- گفتگوی روز گذشته بشار اسد با روزنامه الخلیج چاپ امارات متحده عربی و حمایت او از ادعاهای امارات درباره جزایر سه کانه ایرانی خلیج فارس بازتاب های زیادی در مطبوعات منطقه و رسانه های ایرانی داشت.
در این گفتگو
رئیس جمهور سوریه ضمن موافقت با موضع امارات در باره جزایر سه گانه خواستار حل مسالمت‌آمیز این موضوع شده و وعده داده بود که از دوستی خود با ایران و امارات در این جهت استفاده خواهد کرد. احمد زید آبادی درنوشتاری در تارنمای بی بی سی فارسی به تحلیل این رفتار بشار اسد و وضعیت او در جهان عرب در آستانه بررسی پرنده برنامه هسته ای مخفیانه سوریه در آژانس بین المللی انرژی اتمی پرداخت و یاد آور شد: « هر چند که سوریه همواره پای بیانیه‌های جمعی کشورهای عرب در مورد حمایت از ادعای امارات نسبت به سه جزیره خلیج فارس را امضا کرده، اما تا کنون حمایت خاص این کشور از ادعای امارات به ندرت صورت گرفته است. از این رو، اشاره آقای اسد به موافقتش با موضع امارات در باره جزایر سه گانه را می‌توان به عنوان نشانه‌ای از آمادگی وی برای پیوستن به آنچه محور میانه‌روی در خاور میانه خوانده می‌شود، تفسیر کرد» .

2- چندی قبل به بهانه اقدام مراکش در اعلام قطع رابطه با جمهوری اسلامی با دکتر داوود هرمیداس باوند گفتگو می کردم . دکتر بعد از تحلیل شرایط منطقه خاورمیانه و جهان به شرایطی که کشورما هم اکنون در آن قرار دارد قراردارد پرداخت. من از ایشان پرسیدم آقای دکتر به نظر شما همه این ها چرا برای کشورما اتفاق می افتد که دکتر باوند در پاسخ به این سوال من گفت: جواب روشن است ما در قبال این کشورها همیشه مماشات و مسامحه می کنیم و آنها نسبت به ایران جری تر می شوند. او در ادامه به صرف نظر کردن ایران از دریافت غرامت جنگ هشت ساله از عراق اشاره کرد و گفت: «ما در گفتگوهای رسمی با مسئولان عراقی مدام می گوئیم که عراقی ها دوستان و برادران ما هستند اما از دریافت غرامت از آنها سخنی به میان نمی آید ولی عراقی ها مدام ما را شرمنده می کنند و به هر بهانه ای قرارداد ۶ مارس ۱۹۷۵ الجزیره میان دو کشور را زیر سوال می برند و این تکرار همان ادعاهای صدام حسین است و ما توجهی به این سخنان تحریک آمیز و خصمانه عراقی ها نمی کنیم» .
دکتر باوند در ادامه با اشاره به سخنان چندی قبل هوشیار زیباری در مورد جزایر سه گانه ایرانی خلیج فارس، گفت: «مسئولاین عراقی حتی جسارت را در مورد ایران به جایی رسانده اند که از ادعاهای امارات در مورد جزایر حمایت می کنند. و اگرچه امروز کمی با ایران رودربایستی دارند هیچ بعید نیست در آینده ای نزدیک شاهد حمایت صریح تر آنها از ادعاهای امارات نیز باشیم».
این استاد روابط بین الملل در ادامه این رفتار اعراب را ناشی از برخورد "ارزشی" مسئولین دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی با این کشورها دانست و خاطر نشان کرد: «ما در برخورد با اعراب و کشورهای عربی مدام از همبستگی اسلامی سخن می گوئیم درحالی که آنها به دنبال اتحاد عربی هستند و به ایران به عنوان تشکیل دهنده "هلال شیعی" نگاه می کنند و از نقش و حضور ایران در منطقه و جهان اسلام وحشت دارند».

۱۳۸۷ اسفند ۴, یکشنبه

ریخت شناسی رفتار اعراب در ماجرای سخنان ناطق نوری

امروز بحرین فردا امارات؛ سناریویی برای جزایر سه گانه


در نوشتار پیش رو می کوشم دلایل به راه افتادن جنگ رسانه ای و دیپلماتیک اعراب علیه ایران را از دو منظر سیاسی و امنیتی مورد بررسی قرار دهم و با نگاهی به تحلیل های موجود احتمالات فرا رو را مورد بررسی قرار دهم.
آتش کارزار سیاسی و رسانه ای اخیر اعراب بر ضد ایران را نخستین بار روزنامه الشرق الاوسط در خبری که 12فوریه منتشر کرد روشن کرد . پس از آن به دنبال آن رسانه هایی چون الجزیره، العربیه، ميدل ايست تايمز و دیگر مطبوعات و رسانه های عربی را نیز آن را دنبال کردند. اما یک چیز در همه این تحلیل ها یکسان است؛ همه نویسندگان عرب می کوشند تا آنجا که ممکن است تهدید جمهوری اسلامی برای کشورهای منطقه را بزرگ نمایی کنند.

به عنوان نمونه " کلود صحانی " تحلیلگر نشریه اینترنتی میدل ایست تایمز در تحلیلی ضمن مقایسه اظهارات آقای ناطق نوري با تهديدات صدام حسین رییس جمهور پیشین عراق علیه کشور کويت نوشت:"علي اکبر ناطق نوري روحانی مشاور رهبرايران هفته پیش مدعی شد که بحرين استان چهاردهم ايران بوده است ولی با این که به نظر مي رسد اين یاوه گویی در جهت ترساندن جزيره کوچک بحرين باشد ... به خصوص که استان ناميدن کشور همسايه، ما را به یاد سخنان صدام رئيس جمهور پيشين عراق می اندازد "
سپس کلود صحانی نتیجه گیری کرد که شباهت هاي هولناکی میان تهديدهای آن روز عراق و حمله اين کشور به کويت و تهديدهای کنونی ايران علیه بحرين و استان چهاردهم ايران ناميده آن وجود دارد".

اما در ادامه بد نیست نگاهی به سرمقاله روزنامه اعتماد ملی هم در این باره نگاهی بیاندازیم.

دکتر " فیاض زاهد " در سرمقاله امروز (شنبه 4 اسفند) روزنامه « اعتماد ملی » با عنوان « شوخی شیوخ » به تحلیل موج جدید تبلیغات رسانه های عربی از جمله امارات و عربستان سعودی پرداخت.دکتر زاهد در مقدمه تحلیل خود می نویسند: اظهارات ناطق‌نوري رئيس پيشين مجلس در راهپيمايي 22 بهمن مشهد درخصوص بحرين، موجب ... سوءتفاهمات والبته سوءاستفاده‌هايي در ميان برخي دولت‌هاي عربي شده است.
وی در توضيح بي‌عرضگي حكومت‌هاي قاجار و پهلوي به موضوع از دست دادن بخش‌هايي از خاك سرزمين مادري اشاره كرد و درباره مساله بحرين گفت كه «در دوران محمدرضا پهلوي، اين پادشاه بي‌عرضه، يك استان ما كه امروز كشوري به نام بحرين شده است از دست ما گرفته شد. آن زمان بحرين استان چهاردهم ما بود و در مجلس شوراي ملي هم نماينده داشت
اين مجموع اظهارات ناطق‌نوري درباره بحرين است؛ سخناني كه هرچند در مقام ترجيح توانايي‌هاي نظام جمهوري اسلا‌مي و وطن‌دوستي آن به نسبت قاجارها و پهلوي‌ها بيان شده و در ثاني حاوي يك نكته تاريخي و البته افسوسي مستتر در اين‌باره است.
دکتر زاهد در ادامه با اشاره به اینکه " بيش از اين نمي‌توان استنباطي ديگر از اين سخنان داشت " به تشریح این موضوع می پردازد که " پهنه و گستره ايران در ادوار مختلف تاريخي بسيار موسع‌تر و پهناورتر از حوزه جغرافياي سياسي آن بود. گاهي ايران حتي فراتر از فلا‌ت ايران بوده است. با اين همه از عصر مادها تا آغاز سلسله قاجاريه وسعت ايران بسيار بزرگ‌تر و وسيع‌تر از ايران امروز بوده است" .
به اعتقاد دکتر زاهد "مرزهاي ايران به صورت سنتي از شمال در قفقاز در جنوب خليج‌فارس و درياي عمان، در شرق شبه‌قاره و در غرب بين‌النهرين بوده است. در مناطق جنوبي حوزه‌هايي چون عراق عرب، بحرين، جزاير هرمز و برخي سواحل جنوبي خليج‌فارس در طول قرون و اعصار جزو سرزمين ايران محسوب مي‌شده است" .

سرمقاله نویس روزنامه اعتماد ملی در ادامه با اشاره به اینکه "حوزه نفوذ ایران به يمن هم رسيده و در برخي ادوار چنين ماهيتي داشته است" خاطر نشان می کند : اما در دوران جديد به تناسب تغييراتي كه در فضاي جغرافيايي سرزمين‌هاي جهان روي داده، ايران نيز تحولا‌تي را شاهد بوده است.
وی سپس درباره دوره قاجار می افزاید: در عصر قاجار به دليل ضعف و ناتواني سياسي و نظامي و جدا افتادن ايران از كاروان تمدن جهاني و قدرت يافتن دولت‌هاي روسيه و انگلستان طبق معاهداتي مانند گلستان، تركمانچاي، آخال، پاريس و... شايد نزديك به نيمي از سرزمين مادري از خاستگاه اصلي خويش جدا شده‌اند. اما در اين ميان بحرين كمتر مورد منازعه و ترديد براي مورخان است كه آيا عضو پيكره ايران بزرگ بوده است يا خير؟
زاهد در ادامه یادآور می شود : در عصر كريم‌خان زند هم كه برخي جنگ‌ها ميان انگليسي‌‌ها، هلندي‌ها و حتي نزاع‌هاي شاه ايران با ميرمهنا صورت پذيرفت، هيچ بحثي درخصوص بحرين انجام نگرفت، زيرا اصالت وابستگي آن به ايران محل پرسش نبود اما در عصر قاجارها با باز شدن جدي‌تر پاي انگليسي‌ها در جنوب ايران در راستاي حمايت از منافع خود در هندوستان و سپس تصميم قدرت‌هاي متفق براي درهم شكستن دولت‌هاي محور در جنگ جهاني اول، عثماني كه لقب « مرد بيمار اروپا » را به خود گرفته بود، موجب ايجاد تغييرات جديدي در روابط انگلستان و اعراب شد. البته پاي ايران هم ناخواسته به اين مجادلا‌ت كشيده شد.
زاهد در ادامه با اشاره به ماجرای جدایی بحرین از سرزمین مادری در دوره پهلوی دوم می گوید: در دهه 40 هم به دليل سياست‌هاي بريتانيا و اتفاقاتي كه در منطقه خاورميانه روي داده بود، ميان ايران و انگلستان درخصوص حاكميت بحرين منازعاتي بروز كرد كه شاه ايران در قبال تسلط بر جزاير استراتژيك خليج فارس و درك اين مهم كه بحرين عملا‌ از حوزه نفوذ ايران خارج شده و البته بي‌عرضگي و ناتواني خود، جدايي بحرين از ايران را پذيرفت.

در ادامه مقاله نیز با اشاره به شرایط کنونی چینش نیروها در خاورمیانه و منطقه در منازعات اعراب و اسرائیل به تحلیل رفتار دولت های امارات متحده عربی، عربستان و اردن در مقابل جمهوری اسلامی می پردازد که برای مطالعه آن می توان به اصل مقاله به اینجا + مراجعه کرد.

* * *

اما آنچه که برای نویسنده این وبلاگ مورد استفاده قرار می گیرد این است که به قول دکتر زاهد " سخنان ناطق نه غير ديپلماتيك و نه تهديدآميز و نه نافي حقوق دولت و ملت بحرين است" دولت‌هاي اردن و مصر در جنگ 33 روزه اسرائیل با لبنان و همچنین یورش 22روزه به غزه به دلیل موضع مسامحه کارانه در مقابل اسرائیل متحمل بيشترين فشارهاي داخلي از سوي اپوزيسيون خود شدند. و از طریق ملامت ایران می خواهند نزاعی حاشیه ای به وجود آورند تا از سطح این فشارها بکاهند.
از سویی دیگر آنچه لازم است به این تحلیل افزوده شود و همین منظرگاه نویسنده این وبلاگ است اینکه اعراب از اینک در صدد ایجاد ائتلافی برای دنبال کردن موضوع جزایر سه گانه به شکل های مختلف در آینده نزدیک خواهند بود.

این که چگونه رسانه های عرب زبان منطقه با قلب واقعیت و تحریف سخنان یک خطیب ایرانی زمینه چنین بهره برداری های سیاسی ای را فراهم می کنند و کشوری همچون بحرین که از منظر بین المللی و جایگاه منطقه ای در سطحی نیست که ایران را اینگونه تهدید کنند و همچنین کشورهایی مانند عربستان سعودی که پشت آن قرار می گیرند .
یا اینکه شاه کشور کم اهمیتی مانند اردن به اصطلاح برای دلجویی و همدری با امیر بحرین به بحرین پرواز می کند و از ابراز همبستگی با مردم بحرین در مقابل ایران بسیار تامل برانگیز است.از این همه جالب توجه تر اعلا‌ميه مشترك عربستان سعودي، مصر، اردن، امارات و بحرين عليه ايران است؛ کشورهایی چنان شجاع که در مقابل اسرائیل صدایشان در نمی آید اما به بهانه سخنان یک خطیب در یکی از شهرهای ایران چنین جنجالی به راه می اندازند.
این بی شک نشان از فراهم کردن آتش تهیه ای دارد که قرار است زمینه هجمه ای جدی علیه کشورمان شود و بعید نیست سناریویی باشد به منظور طرح موضوعی و واهی اشغال جزایر سه گانه از سوی ایران در مجامعی مانند شورای همکاری خلیج فارس، اتحادیه عرب و همچنین شکایت بردن به شورای امنیت سازمان ملل.سودایی که دولت امارات از مدتها پیش در سر می پروراند و ابایی از آن ندارد که رودر رو با مسئولین ایرانی نیز از آن سخن بگوید.

اما مهندسی این هجمه جدید اعراب علیه ایران نیز بسیار جالب توجه است این که نخست بحرین با چنین اقداماتی سعی در جلب توجه جهانی به موضوع مناقشه ایران- بحرین دارد و در فاز بعدی از این سناریو دولت امارات وارد میدان خواهد شد و با تکرار ادعاهای این چنینی از سوی کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس طرح موضوع جزایر سه گانه در شورای امنیت و پیوند زدن آن به بند هفتم منشور با موضوع "تهدید صلح و امنیت جهانی " به این ترتیب می توانند دستمایه خوبی برای طرح ادعاهای اعراب در مورد جزایر ایرانی فراهم کنند.
موضوعی که به خوبی خط روشن آن در گفتار و نوشتار تحلیلگران سیاسی و امنیتی جهان عرب مانند کلود صحانی به خوبی روشن است. او در بخش پایانی تحلیلی که بر روابط ایران و بحرین دارد ، می نویسند: میزبانی پایگاه ناوگان پنجم ایالات متحده امریکا در بحرین امتيازي است که به سود این کشور به شمار می آید .و هرگونه حمله اي از سوي ايران باعث دخالت خودبه خودی نیروهای امريکایی درجنگ خواهد شد" . این نتیجه گیری به خوبی خطی را که اعراب با به راه انداختن جنجال اخیر دنبال می کنند را نشان می دهد.

۱۳۸۷ دی ۲۴, سه‌شنبه

BBC فارسی طرفدار واگذاری جزایر به اعراب بود

---------------------------------------
نگاهی به عملکرد رادیو فارسیBBC
در ماجرای اعاده حاکمیت ایران برجزایرخلیج فارس

(سال های1970 تا 1973)


خبر آنلاین : تلویزیون فارسی بی بی سی از ساعت 17 امروز(چهارشنبه) به وقت تهران آغاز به کار می کند. بهروز آفاق مسئول بخش آسیای سرویس جهانی بی بی سی درباره این تلوزیون و عملکرد آن در گفتگویی اعلام کرد:

« ما نه طرفدار و نه مخالف کسی هستیم. سعی می‌کنیم با بی‌طرفی و انصاف و دقت کارمان را بکنیم و دلیلی نمی‌بینم کسی نگران این باشد که ما می‌خواهیم غرض‌ورزی، دشمنی و یا بدخواهی بکنیم » .1-


در این مطلب من سعی می کنم با نگاهی به عملکرد گذشته بخش فارسی سرویس جهاین بی بی سی به نقد این ادعای بهروز آفاق درموردبی طرفی و انصاف از زاویه دید منافع ملی کشورمان ایران بپردازم و نشان دهم در مقاطع حساس تاریخی بخش فارسی سرویس جهانی بی بی سی بر خلاف گفته بهروز آفاق کاملا در جهت منافع استعمار بریتانیا و بر خلاف منافع ایران عمل کرده است.

با نگاهی به عملکرد نزدیک به هفتاد سالی که از تاسیس بخش فارسی در بی بی سی می گذرد (دوم دی 1319 ) در نقاط حساس و برهه های حساس و بزنگاه های مهم تاریخی عملکرد بخش فارسی بی بی سی بر ضد منافع ملی ایران و کاملا منطبق با خواست و نظر بریتانیا بود. چه اینکه در نهایت سرویس جهانی بی بی سی صرفا با نیت اطلاع رسانی و برای کمک به جریان انتقال آزاد اطلاعات تاسیس نشده و قرار است اهداف دولت متبوع خود را تامین کند.

در یک نگاه کلی در سه نقطه تاریخی بیش از همه عملکرد رادیو بی بی سی بر خلاف منافع ملی ایران بود:

1- تاسیس رادیوفارسی BBC با هدف زمینه چینی وتوجیه افکار عمومی ایران برای اشغال خاک کشورمان از سوی متفقین در شرایطی که ما در جنگ بین الملل دوم اعلام بی طرفی کرده بودیم ، همچنین تخریب وجهه رضا شاه پهلوی و خنثی کردن تبلیغات نازی های آلمان و رادیو فارسی برلین راه اندازی شد.

2- درجریان جنبش ملی شدن نفت و کارزاری که دولت مصدق بر ضد استعمار پیز و چپاول منابع ملی ایران آغاز کرد و در نهایت زمینه چینی برای ساقط کردن دولت دکتر مصدق.

3- مساله اعاده حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه خلیج فارس که در این برهه نیز رادیو فارسی بی بی سی کاملا منطبق با خواست و اراده بریتانیا و در همسویی کامل با ادعاهای شیخ شارجه و اعراب در مورد جزایر خشم شاه سابق ایران را برانگیخت.

در اینجا تنها به ذکر اجمالی دو مورد نخست می پردازم و به صورت تفصیلی به مساله مورد علاقه این وبلاگ و نشان دادن عملکرد گردانندگان رادیو فارسی بی بی سی در ایامی که ایران می کوشید حاکمیت خود را بعد از حدود 70 سال اشغال جزایر ایرانی از سوی اشغال گران انگلیسی، بر این بخش از خاک وطن اعاده کند.

بر اساس اسنادی یکی از گزارش های آرشیو ملی بریتانیا که سال گذشته بعد از گذشت 30 سال از تولید آن منتشر شد، محمد رضا شاه پهلوی در تاریخ چهارم ماه می 1971 در دیدار با ویلیام لوس و دونالد موری دو تن از نمایندگان تام‌الاختیار دولت بریتانیا که به عنوان داور میان ایران واعراب در حل مساله جزایر سه گانه خلیج فارس به تهران آمده بودند با انتقاد شدید از گزارش های رادیو فارسی بی بی سی عملکرد این رادیو را بر خلاف منافع ملی ایران ارزیابی کرد.2-

انتقاد شاه از عملکرد رادیو فارسی بی بی سی در گزارش لوس به اجمال مطرح شد، ولی در گزارش دیگری كه دونالد موری از این نشست ارایه كرد ذكر شد كه ایران به شدت از دورویی لندن از برخورد خصمانه رسانه‌های كشورشان با منافع خود گله‌مند بود.

شاه تاكید داشت : « بریتانیا نمی‌تواند مرتبا به ایران “دستور داده و توقع رفتار دوستانه داشته باشد” ولی رسانه‌های آن كشور مرتبا با ایران دشمنی ورزند » .

به گفته وی، « شاید درباره نشریاتی چون اكونومیست و گاردین بتوان پذیرفت كه دولت در مطالب آن‌ها دخالتی ندارد، ولی درباره بی‌بی‌سی چنین عذری پذیرفته نیست » .3-


به تصریح دو گزارش موجود، مقامات بریتانیایی حاضر در این نشست ضمن تلاش برای سلب مسوولیت از خود در مطالب رسانه‌ها آشكارا تلاش كردند تا با ذكر این كه دولت بر نشریات نظارت نداشته و نظارت شان بر بخش جهانی بی‌بی‌سی نیز محدود است، موضوع را تغییر داده و از مساله برخورد خصمانه رسانه‌های بریتانیا با ایران بگریزند.

اعتراض ایران به موضع‌گیری‌های رسانه‌های بریتانیایی به خصوص بخش‌های فارسی و عربی سرویس جهانی شبكه بی‌بی‌سی كه به اعتقاد آنان علیه منافع ملی ایران بود امری سابقه‌دار بود و مقامات لندن نیز به خوبی در جریان آن بودند. از جمله در گزارش محرمانه سوم مه “استیون ایگرتون” دبیر خصوصی وزیر خارجه (كه خود بعدها به سفارت كشورش در عراق و عربستان رسید) به این موضع پرداخته و پیش‌بینی شده بود كه مسوولان ایرانی از جمله اردشیر زاهدی ( وزیر خارجه وقت ایران در کابینه امیر عباس هویدا) ممكن است اعتراض خود در این باره را با همتاهای بریتانیایی خود در میان بگذارند. با وجود لحن صریح مقامات ایرانی در مذاكره با دیپلمات‌های بریتانیایی، لوس در گزارش سفر خود تكرار كرد كه باب مذاكره همچنان باز است و مساله تعیین حق مالكیت جزایر را باید در حالت تعلیق حقوقی باقی گذارد.4-


عملکرد خلاف منافع ملی ایران از سوی رادیو فارسی بی بی سی از سال 1970 تا 1973 ادامه داشت و همین مساله در کنار پخش گزارشی از حکومت پهلوی و شخص شاه کاسه صبر وی را لبریز کرد و وی در تاريخ دوم اکتبر 1973 (دهم مهر 1352), در شرايطي که لرد کرينگتون وزير دفاع وقت بريتانيا و دبير کل بعدي پيمان ناتو براي يک ديدار رسمي در ايران به سر مي برد دستور تعطيلي دفتر موسسه بی بی سی در تهران را صادر کرد و به جان بيرمن(John Bierman) رييس اين دفتر در تهران دستور داد تا ظرف مدت 48 ساعت خاک ايران را ترک کند.5- جالب است که بدانید این تنها دفعه ای در تاریخ فعالیت های بی بی سی در ایران است که دفتر آن در تهران (برای مدت بیش ازیک سال) تعطیل می شود.

به اعتقاد برخی از مسئولان پهلوی محمد رضا شاه صرفا از باب انتقاد بی بی سی فارسی نسبت به خود و خاندانش از این شبکه ناراحت نبود و مشکل شاه با بی بی سی مرتبط با منافع ملی ایران می شد. این موضوع را به وضوح در مساله جزایر سه گانه خلیج فارس و اعاده حاکمیت ایران بر آن ها و مواضع ضد ایرانی و هواداری از اعراب از سوی سرویس جهانی بی بی سی می توان یافت.


با نگاه به این سه مثال خصوصا در مساله جزایر سه گانه خلیج فارس به راحتی می توان صحت ادعا و ماهیت اهداف سرویس جهانی بی بی سی از تاسیس تلوزیون جدید فارسی را که قرار است از امروز آغاز به کار کند بهتر درک کرد.

-----------------------------------------------------
پی نوشت ها :
1- رادیو زمانه، فرنگیس محبی، مجله لندنی رادیو زمانه، ۲۲ دی ۱۳۸۷، گفت وگو با بهروزآفاق، مسئول راه‌اندازی تلویزیون فارسی بی‌بی‌سی، « تلویزیون بی‌بی‌سی، طرفدار و مخالف کسی نیست» .

http://zamaaneh.com/Mohebbi/2009/01/post_120.html

2- شهروند امروز، شماره 61 ، پرونده ویژه، مجید تفرشی، جــدال درخـلیـج فــارس؛ داسـتان اعـاده حاكمیت ایران بر جـزایر سـه‌گـانه خلیج‌فارس در سـال 1350، بــراســاس اسـناد تازه آزاد شده رسمی ‌و مـــحرمانه دیپلماتیك در آرشیو مــلی بــریــتـانـیـا ، صفحه 5 كتابچه شهروند.

http://shahrvandemrouz.com/content/1161/default.aspx

3- همان ، صفحه 6 كتابچه شهروند.
4- همان
5- دیروز و امروز، ايران در سال ۱۹۷۳ بر اساس اسناد آرشيو ملی بريتانيا، گزارش ها و رويدادهاي مربوط به ايران در سال 1973 ميلادي از لابلاي اسناد رسمي محرمانه و منتشر نشده در آرشيو ملي بريتانيا ، بخش ششم،23 دی 1382، سید مجید تفرشی .

http://mtafreshi.persianblog.ir/post/10

----------------------------------------------------------------------

لینک اصلی این یادداشت در خبر آنلاین: http://khabaronline.ir/news-2218.aspx